پارک ملت مهران 1 - فرق بین خلیفه و ولی
فقط خدا تنهاست

پارک ملت مهران 1

فرق بین خلیفه و ولی

images?q=tbn:ANd9GcS_S-ZeTX8zC3o6zujQb_Q

بعد از  مراسم رحلت حضرت امام خمینی رفتیم برای سفر به کرمانشاه و کردستان و مهران

در مهران سراغ مسجدی رو برای نماز مغرب و عشا از کتابفروشی که کنار پارک ملت مهران  گرفتیم

این کتاب فروش همه جور کتاب داشت

برای ما  ادرس مسجد کنار پارک ملت را نشان داد

مسجد حضرت عثمان در تابلو نوشته بود رفتیم نگاه کردیم گفتم

که اسمش نشون میده شاید صاحبش راضی نباشد

شیعه در ان نماز بخواند نماز را در کنار پارک خواندیم

موقع برگشتن کتابفروشه

مارا به حرف گرفت چند نفری هم از شیعه ها هم کنارمان بودند جمعا شدیم 10 نفری

آدم خیلی خوش رو ملایم و رفتار بسیار خوب و پری بود .

 کتاب فقه شافعی رو برداشتم نگاه که میکردم

کتابفروشه رو دیدم که با بچه های پارک داره بحث میکنه

خوب گوش دادم خیلی هنرمندانه حرف میزد انگاری کتابفروش نیست

یک عالمی بود برای خودش میگفت که کارش اینه همیشه میاد تا 12 شب اینجا کتاب میفروشه

شنیدم که میگه

ما با هیچ کسی اختلاف نداریم همه مسلمونای دنیا یکی هستند

دین در قرآن هم دین مبین اسلام هستش که از عربستان به دست ماها رسیده

فقط اختلافی که بین ما مسلمونا و بعضی ها هست در خلافت حضرت علی هستش

جالب اینجاست که علی خودش به عمر گفت که  سن من از شما کوجک تجربم

در اداره کشور کم و محبوبیت من  بخاطر کشتن بسیاری از عربهای کافر کمتر هستش

و جناب عمر پذیرفتند که خلیفه بشوند  ولی ایشان انقدر مرد کریمی بودند دیدند

که جناب ابوبکر از نظر کبر سنی و سخاوت از عمر بیشتر هستش

خلافت را به ایشان تفیض کردند و این اختلاف را ما در بین خودمان داریم

میتوانید به تاریخ هم مراجعه فرمایید

در این بین گفتم ببخشد میتونم یک سوالی بپرسم

گفت بفرمایید

گفتم جناب عمر پدر داشتند و یا جناب ابوبکر پدری داشتند در اون زمان یا نداشتند گفت داشتند گفتم

اگر کبر سنی ملاک بود و تجربه ملاک خلافت هستش پدر ایشان را چرا انتخاب نکردند

گفت در ان جمع اینها نبودند شاید اگر بودند انها را نتخاب میکردند

گفتم مگر در کجا بود این جلسه

گفت خارج از مدینه

گفتم برای انتخاب به این مهمی چرا به بیرون از مدینه رفته بودند و کسی دیگر در انجا نبوده

گفت اسلام بخاطر فوت پیامبر در خطر بود

گفتم مگر تلفن یا اینترنتی بود که خبر فوت پیامبر به دشمنان برسد و بعد خطری برای اسلام باشد

و این که کدام خطر از چه جانبی باید این خطری اسلام را تهدید میکرد  که باید در شب وفات حتما خلیفه انتخاب میشد

گفت خطر حمله روم و ایران

گفتم مثل این که تاریخ را خوب مطالعه نکردید

اول 

ایران در ان زمان برای حفظ گستره حکومتیش با روم در جنگ بود

و سوریه و فلسطین و لبنان در دست ایران بود که روم برای بدست اوردند ان به ایران فشار وارد میکرد

دوم

 این که فاصله بین ایران و مکه و مدینه خیلی زیاد بود به این زودی خبر ها نمیرسید

سوم

ایران و یا روم چه نیازی به عربستان بیابانی و خشک داشت که هیچی نداشته

و هیچ خطری هم برای ایران نداشته که بیاید با عربستان بجنگد

چهارم

 شما گفتید که علی ع با این اتفاق بین عمر و ابوبکر موافقت کردند

ببینم چرا 3 ماه تمام کل مدینه را با 3000 سرباز که از بیرون اورده بودند

حکومت نظامی کردند و  چرا علی را دستگیر کردند و به مسجد بردند و باشمشیر در گردن خواستند بیعت بگیرند

گفت همه مسلمانها بیت کرده بودند فقط علی مانده بود و باید بیعت میکرد

گفتم پس نگویید همه مسلمانها بیعت کرده بودند چرا که  خانواده علی مانده بود

خانواده مقداد ابوذر سلمان طلحه و زبیر مانده بودند تا اینجا که شد 6

خانواده پس ممکن هست خانواده های دیگری نیز بوده باشند که بودند پدر خود عمر و ابوبکر بیعت نکرد ند

بعد گفتم ببخشید میشه بفرمایید فرق بین خلافت با ولایت در چیست ؟

ما شیعیان قائل به ولایت هستیم نه خلافت

و اختلاف ما بر سره ولایت هستش نه در خلافت

فرق خلافت و ولایت این هستش که

اولا

خلافت اقلیمی هستش خلیفه ایران خلیفه عراق خلیفه عربستان

اما ولی و ولایت عمومی هستش نه یک منطقه دو منطقه نه سیاه

نه سفید پوست نه قاره اسیا نه قاره اورپا بلکه کل دنیا را شامل میشود

دوم

این که خلیفه انتصاب یا انتخابی از جانب همان اقلیم میتواند باشد

سوم

 اما ولایت انتخابش از طریق خداوند فقط امکان دارد .

چهارم

 اینکه خلیفه بر تن حکومت میکند ولی ولی بر جان حکومت دارد

علی را ما ولی میدانیم نه خلیفه

بله بنا بر گواه تاریخ بناچار بعد از نبی ما خیلی خلیفه داریم نه چهار خلیفه

اگر قرار باشد خلفای بعد از نبی را بشماریم باید بگوییم که معاویه

و یزید مروان حجاج ابن یوسف مروانیان اموویان عباسیان و تا حال

میشه بفرمایید چرا شما به چهار خلیفه اعتقاد دارید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



نظرات شما عزیزان:

سّید میلاد جعفری
ساعت15:36---20 خرداد 1393
از درد سخن گفتن واز درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه دردیست...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





یک شنبه 18 خرداد 1393برچسب:, :: 20:32 :: نويسنده : سوگل

درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم می خواهم بالحظه های پرامید, زیستنم راهویت بدهم وازروزمرگی های غفلت آوررهاشوم. می خواهم ازکشتزارعمرم طلادروکنم, پس به تابلوی زندگیم رنگ شاداب صاحب الزمان میزنم. برای همین خواستم عهدنامه ای باشماداشته باشم وبه شماقول می دهم محض خاطرت به آن وفاداربمانم تابدانی برای همیشه به یادت هستم. برای همیشه به یادت هستم. شیعیان خواب بس است برخیزید هجرارباب بس است برخیزید یادمان رفته که مهدی هم هست یادمان رفته که اومنتظراست یادمان رفته که اوپشت دراست
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فقط خدا تنهاست و آدرس sogolfx.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان